- قتل کردن
- اژادن کشتن کشتن
معنی قتل کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- قتل کردن
- Murder
- قتل کردن
- assassinar
- قتل کردن
- ermorden
- قتل کردن
- zabijać
- قتل کردن
- вбивати
- قتل کردن
- asesinar
- قتل کردن
- assassiner
- قتل کردن
- assassinare
- قتل کردن
- vermoorden
- قتل کردن
- हत्या करना
- قتل کردن
- membunuh
- قتل کردن
- öldürmek
- قتل کردن
- হত্যা করা
- قتل کردن
- قتل کرنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترانه خواندن، هیاهو کردن، گپ زدن گفتگو کردن گپ زدن، همهمه کردن هیاهو کردن، نغمه خواندن
محاصره کردن
کلیدکردن
Latch, Lock
trancar
запирать
verriegeln, abschließen
zamykać, zamknąć
зачиняти
trabar, cerrar con llave
verrouiller